سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 زمستان 1386 - ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است

*:*فلسفه حجاب*:*

شنبه 86 بهمن 13 ساعت 3:9 عصر
 

درباب فلسفه حجاب و چرایی تکلیف آن به زن چه از ناحیه فطرت و چه از ناحیه شریعت میتوان آن را در دو قالب فردی و اجتماعی باز تعریف کرد. و این درحالی است که در هر دو شأن ، نقش زن در جامعه بشری به عنوان رکن مکمل انسانیت جلوه‌گری میکند. چنانکه وظیفه حفظ بقای نسل انسانی نگهبانی از حیات آدمی تسکین و آرامش بخشیدن به مرد، عاطفی کردن محیط ، تقویت روحیات مرد و خانواده، انتقال فرهنگ و زبان، تربیت کودک و پرورش عواطف، کمک به سازمان بخشیدن خانواده، همیاری و تعاون با مرد، به تکامل رساندن جامعه و بالاخره ایفای نقش اساسی در تاریخ، بر عهده زنان گذارده شده و از او به عنوان مادرتاریخ نام برده میشود.به هر حال در سطح فردی حجاب زن اولاً باعث امنیت اوست چنانکه‌ آیه 59 سوره احزاب نیز چنانکه پیشتر گذشت بر این امر تأکید ورزیده است و یا علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به صراحت می‌فرماید : « به درستی که شدت حجاب برای حفظ زنان توصیه شده است.» ثانیاً : فقدان حجاب در زن، شخصیت او را زایل کرده و نگرش شیء انگارانه به او را تقویت خواهد کرد. ثالثاً :‌ حجاب یک حکم تکلیفی است و آثاری بر آن مترتب است که اساسی‌ترین آن پایبندی زن مسلمان به فرامین حق تعالی است. فرامینی که به اقتضای خلقت او و با عنایت به نیازهای او صادر شده است. اما در بعد اجتماعی و در یک نگاه کلان می‌توان موارد زیر را درخصوص ضرورت حفظ حجاب زن در جامعه تقریر کرد. 1 ـ حجاب زن باعث تحکیم بنیان‌های خانواده می‌گردد 2 ـ حجاب زن موجبات حاکمیت آرامش بر اجتماع را فراهم می‌سازد و گونه‌ای آرامش اجتماعی را در پی دارد 3 ـ حجاب زن از آنجا که کامیابی‌های مشروع را در پی خواهد آورد باعث سلامت جامعه و تعمیق گونه‌ای بهداشت روانی و اجتماعی در سطح جامعه و استواری نظام اجتماعی می‌گردد 4 ـ حجاب زن باعث فراهم آمدن زمینه حضور مؤثر و در عین حال بی‌دغدغه زن در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی اعتقادی و فرهنگی جامعه می‌گردد و موجبات استیفای مناسب حقوق زنان را فراهم می‌آورد 5 ـ آزادی بی‌دغدغه زن در عرصه اجتماع را موجب می‌شود... و بدیهی است که عدم اهتمام به حجاب نه تنها سلب کننده آزادی و امنیت زن در جامعه است بلکه جامعه است بلکه جامعه را از بهره‌گیری از خدمات زنان به عنوان بخش اساسی مؤثر و فعال جامعه محروم می‌سازد و نه تنها بنیان خانواده که بنیان اجتماع را تهدید نموده موجبات گسترش فساد در جامعه و ضربه پذیرش شدن فعالیت‌ها و مسؤولیت‌های اجتماعی را فراهم می‌آورد. و به عبارتی دقیق‌تر حاصل بی‌حجابی در سطح اجتماع، مشاهده جامعه‌ای است با عنوان جامعه متمدن امروز بن غرب که «این همه تنوع و تفنن که در لباس و آرایش زن غربی و غرب‌زده دیده می‌شود دقیقاً نشانه آن است که زن در جامعه غربی به صورت جدی وارد جامعه نشده بلکه به عنوان یک شی لوکس و زمینی که همواره جای آن در حاشیه کارهای جدی است به جامعه دعوت شده است یعنی آنچه نشانه آزادی و حضور جدی و فعال این گونه زنان در جامعه تلقی می‌شود دقیقاً دلیل است بر اینکه جامعه هرگز آنان را به نحو جدی به بازی نگرفته است بلکه واقعاً به بازی گرفته است.کلام آخر در این باب توجه به این سؤال اساسی است که چرا در جامعه اسلامی ایران پدیده‌ای با نام بدحجابی مشاهده می‌گردد؟ در پاسخ به این سؤال بایستی ابتدا توجه داشت که در تیپولوژی زنان بدحجاب در ایران امروز ایشان را می‌توان در سه دسته اساسی تقسیم‌بندی کرد. الف) آنان که سنتاً بدحجاب بوده‌اند. ب) افراد محدودی که متأثر از عوامل مختلف و شرایط گوناگون پس از انقلاب، حجاب خویش را سبک‌تر کرده و از ذهنیت سنتی خود فاصله گرفته‌اند و بالاخره عشایر، روستائیان و زنانی که نسبت به حجاب به عنوان یک تکلیف شرعی آشنایی کافی ندارند، بدیهی است که در یک نگاه اجمالی به این سه گروه می‌توان از «جهل به احکام شرع، معاندت انقلاب اسلامی و حکومت دینی، عقده‌گشایی شخصی،‌ تمایل به راحت‌طلبی و بالاخره احساس حقارت و کمبود شخصیتی» به عنوان دلایل عدم اهتمام ایشان به مسئله حچاب یاد کرد و بدیهی است که برای مقابله با این پدیده، مبادرت به کار فرهنگی، احیاء فرهنگ اصیل اسلامی و بومی و بالاخره تلاش جهت افزایش آگاهی‌های جماعت بدحجاب امری کاملاً ضروری می‌نماید. حرکتی که در سایه آن عوامل فرودست شدن زنان در طول تاریخ از یکسو بازشناسی گردد و از دیگر سو هویت حقیقی و واقعی زن به او گوشزد شود. در هر حال به نظر می‌رسد جمله عوامل فرودستی زنان در طول تاریخ ایران در مقولاتی چون حاکمیت استبداد و خود کامگی بر کشور، تعمیق عرف و عادات غیراصیل، سیطره تحجر و جهودگرایی بر فرهنگ مردم، پدیده موسوم به روشنفکری معاند با دین و بالاخره تعامل غیردقیق با فرهنگ غرب و بعضاً مرعوب شدن در مقابل آن قابل بازشناسی و اصلاح باشد و البته و در یک کلام حصول به مقصود در گروه تصحیح افکار و اندیشه‌ها، تلاش برای احیاء دقیق رابطه مردم با دین، بازخوانی نقش واقعی زن به عنوان زن در جامعه،‌ تعلیم حقوق و تکالیف زنان و در یک کلام و دو نوا با امام محمد غزالی بازشناسی و اصلاح عوامل دخیل در این امر است «مسلمانان در برخورد با زنان از مسیر تعالیم شریعت اسلام منحرف گشته و روایات مجهول در میان آن گسترش یافته است از این رو زن مسلمان به مرحله جهل و غفلت از دین و دنیا سقوط کرده است. آموزش زنان گناه عظیم شمرده می‌شود، رفتن به مسجد ممنوع و اطلاع او نسبت به اوضاع و احوال فرهنگی ـ اجتماعی و سیاسی امر بعید تلقی می‌شود. در حقیقت این روزگار تداوم عصر جاهلیت است و مع‌الاسف امت‌های اسلامی نیز در عرصه‌های دانش و تربیت هنوز راه گذشتگان را می‌پیماید و مظاهر ظلم و ستم و رفتارهای جائرانه بر آنها سایه افکنده است». نکته شایان ذکر افزودن مقوله تهاجم فرهنگی و مرعوب شدن برخی در مقابل فرهنگ غرب به اموری است که غزالی شمارش می‌نماید و تلاش وسیع در جهت حل و اصلاح آن است.

 


نوشته شده توسط : سوم کامپیونر مشفق خور

نظرات دیگران [ نظر]


<      1   2   3   4   5      >